نور میبینم نور میبینم
من پرچمت رو هر دفعه از دور میبینم
یار میبینم… یار میبینم…
من پیرغلامای تو رو هر بار میبینم
با محاسن سپید… با یه پیرهن سیاه…
پیر غلام تو گوشه هیئت، داره میکشه هیئت
آه میکشه میگه به ما با مهربونی
کاش ببینید اربابتونو تو جوونی
در کوی تو ام معروف، از روی تو ام محروم
یا سیدنا العطشان، یا سیدنا المظلوم