لب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
.
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
.
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجه ی در مطب حرام بود
.
بر آنکه دشمن اولاد توست نیست عجب
که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود
.
تو مرد ظرف شناسی و مهِر اولادت
عجم که هست برای عرب حرام بود
.
تو را در کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
.
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
.
تو را به سمت زمین با نسیم آوردند
تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
.
نشان دهنده ی معصومیِ قبیله ی توست
اگر که قبه ی خضرا به گنبدت گفتند
.
تمام آل عبا ” کُلنا محمّد ” بود
تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند
.
اگر چه یک نفری ، جمع چهارده نفری
تو را محمّد و آل محمّدت گفتند
.
شب ولادتت ای یار می کنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
.
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
.
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته‌ اند از این سو تو را نخستینت
.
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت ، شدیم مسکینت
.
شدیم ریزه خور سفره‌ های سیّدی‌ ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
.
تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
.
یتیم مکه‌ ای ، اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی ، همیشه بالایی
.
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز ندیدم ، دعای تو کافی است
.
همین که بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافی است
.
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همین که فاطمه داری برای تو کافی است
.
همین که اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه‌ های تو کافی است
.
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
.
قسم به اشهد ان لا اله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
.
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
.
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
.
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
.
بگو : مدینه ی علمی ، علی در آن است
بگو : که واجب عینی است حرمت درها
.
بریز شیره ی پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علی اکبرها
.
زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد
حسین منی انا من حسین اکبر شد
.
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تو را بس است همین که بتول ، دختر توست
.
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجه ی والامقام همسر توست
.
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
.
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
.
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست
.
تو با علی جریان ساز شیعه‌ اید ، اما
شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست
.
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست



مطالب مرتبط

ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش