و با خبری از دلم و هر چی که گفتم صاحب الزمان
هر وقت که دلم میگیره یاد تو میوفتم صاحب الزمان
هر چی تو دلم زمزمه کردم تو شنوفتی هر چی تو صدام کردی من انگار نشنوفتم
از هر کی و هر چی گله دارم انگار نه انگار
از تو چقدر فاصله دارم انگار نه انگار
موندم میون موندن بی تو انگار نه انگار
موندم چقدر حوصله دارم انگار نه انگار
بی تو تو دلم به جز خونجگری نیست
از حال خوش و زندگی خوش اثری نیست
من هستم و تو هستی ولی پیش تو نیستم
اینجوری که از زندگی کردن اثری نیست
تو هستی و دستات پر نوره انگار نه انگار
هر کس نمیبینه تو رو کوره انگار نه انگار