دوست دارم تشنه باشم شیر مادر را ننوشم

تا که جام از دست شاه جنت المأوا بگیرم

دوست دارم از زمین کربلا خونم بجوشد

تا ز قاتل انتقام خویش چون یحیی بگیرم

دوست دارم قبر من آغوش ثارالله باشد

راه معراج فسبحان الذی اسرا بگیرم

---------

اصغر سر آورد

ارباب ذبح اکبرش را اصغر آورد

بر روی دستش

مبعث شده یعنی خدا پیغمبر آورد

این دفعه آقا

همراه خود یک طفل نه یک لشکر آورد

در حرف آخر

او اولین سرباز خود را آخر آورد

زیر عبایش

مسجد به همراه خودش یک منبر آورد

در مجلس تیر

واعظ سه روضه از لهوف حنجر آورد

سهم گلو شد

آن تیر که عباس را از پا درآورد

یعنی سه شعبه

هی خنجر و هی خنجر و هی خنجر آورد

یعنی سه شعبه

شمر و سنان و زجر را زجرآور آورد

یعنی سه شعبه

با خویش گوش و گوشوار و معجر آورد

یعنی سه شعبه

مثل سنان هی نیزه را بالاتر آورد

یعنی سه شعبه

شمری شد آخر چکمه را از پا درآورد

یعنی سه شعبه

شد ساربان انگشت با انگشتر آورد

یعنی سه شعبه

خولی شد و همراه سر خاکستر آورد



مطالب مرتبط