هر شب به دل غمزده غوغای تو دارم
نقشی به دل از قامت رعنای تو دارم
غایب ز نظر باشی و در قلب هویدا
از دیده دل دیده به بالای تو دارم
نادیده مجسم شده ای در بر چشمم
آن سان که نظر بر رخ زیبای تو دارم
اندر ظلمات دلم ای خضر طریقت
صد شعله به هر شب ز تجلای تو دارم
گر جلوه کنی یا نکنی حکم تو باشد
اما چه کنم میل تماشای تو دارم