دردش اگر که بی امونه
شکسته و زرد و خزونه
کار تو بود ای تازیونه!
میسوخت، پشت در تموم دنیای علی
میسوخت، فاطمه توو شعلهها پای علی
می سوخت، می سوخت...
ایکاش، دستای منو خودش رها میکرد
ایکاش، مثل خیلیا فقط دعا میکرد
ای کاش، ای کاش...
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا...