مغتنم دیدند صبر روبه پایان مرا
آتش آوردند نمرود گلستان مرا
آرزوهای مرا در پشت در آتش زدند
کاش می بستن جای دست چشمان مرا
دست من بسته ولی دست مغیره باز بود



مطالب مرتبط