ای سازه اشک زهرا
ای ناخدای غریبان
هجران تو کرده جاری
اشک مرا چون یتیمان
می سوزم از این جدایی
مهدی زهرا کجایی
اندر پی رویت دوست
مرغ دلم شد هوایی
یک جمعه دیگر آمد
با غربت سخت دلگیر
گویا به اعمال زشتم
کردم تو را از خودم سیر
بنگر به روی سیاهم
امواج غم در سرایم
بی صاحب و بی تو مولا
من مخلص و بی نوایم
تو آخرین یادگار
طوفان به دشت بلایی
گاهی به شهر مدینه
یک جمعه در کربلایی
می سوزم از این جدایی
مهدی زهرا کجایی.........