مقصد خلق عیادت نبود از بیمار
قاتلم آمده بر دیدن جان کندن من
انقدر بین رفتن و ماندن نمان بمان
پیرم مکن ز بار غمت ای جوان من
خورشید من به جانب مغرب روان نشو



مطالب مرتبط