آروم آروم رو دستای رباب تاب می خوره
یه برگ گل آخه مگه چقد آب می خوره
لای لای علی لای لای، یه چیکه آب می خوای
اما نه آبی مونده دیگه نه آب آوری، ای وای
فدای اون چشمات، لرزیدن لبهات
از معرکه برگشته ببین دلتنگته بابات
داره بابا میاد، خودشم تشنشه
بغلت می کنه، یه کم آروم بشه
«علی لای لای على»
آروم آروم رو دستای باباش بالا میره
تا خود آسمون تا اون سر ابرا میره
بالا میره بالا، تا آغوش زهرا
آروم میگیره سیراب میشه با دستای سقا
بارون میاد بارون، صحرا میشه گلگون
صورت بابا یه مرتبه میگیره رنگ خون
دیدی بابا منم، فدای تو شدم
دیگه مردی شدم، من برای خودم
«علی لای لای على»