زیر این خیمه سلطانم مورم اما سلیمانم
تا ابد از تو میخوانم جانم جانم حسین جانم
پرچمت تا ابد بالاست مادرت حضرت زهراست
السلام علی العباس ابوفاضل
کرده ام نذر که عمری ز غمت گریه کنم
آه از دل کشم و از علمت گریه کنم
گر دلم سوخته است لطف به من کرده خدا
بهر آن است که سوزم ز غمت گریه کنم
گاه در ماتم تو بر سر و بر سینه زنم
گاه بنشینم و زیر علمت گریه کنم
منم آن سائل درمانده که با دست تهی
در دل شب به امید کرمت گریه کنم
به غبار حرم کرببلایت سوگند
دوست دارم که شبی در حرمت گریه کنم
کاش آیی دم مردن به سر بالینم
تا نهم صورت خود بر قدمت گریه کنم