چی بنویسم از سیاهی
از یه تن بی جون خسته
که راحته پابند زنجیر
قنوت با دستای بسته
خاکی تر از خاک زمین عباشه
مغز دو عالم بسته به نگاهش
مونس همدم شبای تارش
چی بنویسم از سیاهی
از یه تن بی جون خسته
که راحته پابند زنجیر
قنوت با دستای بسته
خاکی تر از خاک زمین عباشه
مغز دو عالم بسته به نگاهش
مونس همدم شبای تارش