لالایی گلم دیگه بخواب کبوتر من
الهی به جای تو رو نیزه بود سر من
من اولین بارم بود دیدم
براتو که لالایی میگم
دیگه علی چشماتو نمیبندی
میدونی که از دنیا خستم
به خنده هات خیلی وا بستم
چرا دیگه مادر تو نمیخندی
لالایی میگم صدام میلرزه
تنت زیر خاک سرت رو نیزه
حسین ای جانم
****
به خواهش من تو دست رد نزن پسرم
یادت باشه که بیای به خواب من پسرم
کارم شده هی اشک و زاری
که بر نیومد از من کاری
به خاطر این روزا حلالم کن
حالا که رو نیزه خوابیدی
بگو منو مادر بخشیدی
دعا برا بی تابی حلالم کن
به این نا مردا رسید فریادم
سرت افتاد و منم افتادم
حسین ای جانم