هرم لبهای تو زد شعله به جانم پسرم
قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم
داغ تو چون علی اکبر کمرم را خم کرد
نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم
از ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است
خنده ات برده همه تاب توانم پسرم
بده فرصت پر قنداقه تو باز کنم
سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم
با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک
باز هم جان تو بابا نگرانم پسرم