هوای دلا، همه دوباره بارونی شده
دلتو آماده کن که وقت مهمونی شده
میشینن همه خلائق سر سفرهی خدا
شبای ماه رمضونه حرم امام رضا
اومده ماه خدا
زهرا زده ما رو صدا
اینجا داره نور میباره
رو سر شبزندهدارا
دلمو ببین که بین غصهها شده اسیر
دست خالی اومدم دوباره؛ دستمو بگیر
بیپناه بودم اگه پیش این آقا نبودم
نمیخواستی اگه پاک بشم که اینجا نبودم
من و این چشم ترم
امشب مناجات حرم
برده دلم رو پیش اونکه با غمش بیقرارم
میدونم پاک میکنه گناهو از دل سیاه
اشکای خالص این روضههای اوّل ماه
رمضان اومده و با این مناجات اومدم
با عنایت خود مادر سادات اومدم
روضهی یاس کبود
داغ در و آتیش و دود
امشب همه گریهها، نذر فرج یار «موعود»
توی شهری که یه روز
پر میشد از عطر خدا
نفسای کسیکه
رد میشد از کوچهی ما
حالا امروز میان و
خونمو آتیش میزنن
تو رو توی کوچهها
روی زمین میکشونن
داره بارون میباره
دستات دیگه جون نداره
کوچه پر از نامحرمه
برگرد که از حاشیهی چادر تو، خون میباره
چرا داری از خدا
مرگتو خواهش میکنی
وقتی زیر دست و پا
منو نوازش میکنی
اگه یکبار دیگه
پا شدی از روی زمین
اشک بیتابی رو توو
غیرت این چشما ببین
چه شب تاری شده
زخمات همه کاری شده
کارم تموم شد تا دیدم
جای رّد خون تو که روی زمین جاری شده
توی کوچه میارن
جونمونو رو لبمون
پاشو تا آروم بشه
گریههای زینبمون
این نامردا که نموندن
زیر دین من و تو
چه بلایی میارن
سر حسینه من و تو
بذا آتیش بگیرم
کاشکی همینجا بمیرم
زهرا حلالم کن که اگه
رفتم که دیگه بی تو از این خونه بیرون نمیرم