سفره را جمع نکن آمده ام پشت درم
من همان بی سر و سامان شده ی خون جگرم
با تو مَانوس شدم خوب رفیقی هستی
چقدر حرف زدم با تو ز شب تا سحرم
دست مردم همه پر دست من اما خالیست
کاسه ام را به کجا غیر امین در ببرم
بعداز این دست تو باشد دل و چشمم یارب
نکند باز بیوفتد به گناهان نظرم
شب آخر نکند قهر کنی میمیرم
وای اگر دست نوازش نکشی روی سرم میمیرم
علی آمد برکت داد به این بندگی ام
علی آمد اثری داد به اشک بصرم
هیچکس مثل علی پشت منِ زار نماند
جز علی نیست کسی پشت و پناهم سپرم
مزد این سی شبه یک کرب و بلایم ببری
چند وقتی ست که من منتظر این سفرم
رمضان رفت ولی فکر مُحرم هستم
میخورد باز به این روضه ی رضوان نظرم
بیشتر از همه مادر پی اولادش هست
لطف زهرا نرسد سود ندارم؛ضررم
های و هوی مرا نگاه نکن
پول خُردم سروصدا دارم
هرچه دارد کریم ،مال گداست
هرچه دارم من از شما دارم
پیش مردم مرا خراب مکن
به همه گفته ام تورا دارم
چند وقتی ست ای امیر نجف
حسرت و آه کربلا دارم
برسد وایِ من به کرب و بلا
با اباالفضل حرفا دارم
پسرت مرد شد ز آب و غذا
چقَدر گریه ی قضا دارم


شعرخوانی
برادر محمدحسین پویانفر

شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان
سه شنبه ۲١ اردیبهشت ماه ١٤٠٠

#ریحانه_النبی



مطالب مرتبط

دلشوره شیرین
دلشوره شیرین

شنبه, 03 مهر 1400

پخش
یه کنج از حرم بهم جا بده
یه کنج از حرم بهم جا بده

پنج شنبه, 05 اسفند 1400

پخش
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش