خدا کنه که عمه جون نبینه
که صورت عمو روی زمینه
.
ببین که راه نفسش رو بستی
بی حیا پاتو وردار از رو سینه
.
تو معرکه هلهله بود و فریاد
تیر سه شعبه که به سمتت افتاد
.
اونی که عمامه رو از تو دزدید
برا چی وایساده دیگه چی می خواد
.
عجب قیامتی
تو قتلگاهته جماعتی
.
هنوز تو زنده ای
ولی شروع شده چه غارتی
.
هوا نمونده که نفس بگیرم
باید تنت رو روی دست بگیرم
.
عمو اجازه بده تا از اینا
عبای پیغمبرو پس بگیرم
.
به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت
آخه کجا بره خواهر بی پناهت
.
گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد
آبو می ریزه دور قتلگاهت
.
رسیده مادرت
نشسته بالا سر پیکرت
.
رسیده قاتلت
می خواد چیکار کنه با حنجرت
..
دعوا شده برا
بریدن سرت