امشب دیگه شب، دلای بی کسه
شک ندارم دعام، به عرش میرسه
برای واسطه، بین من و خدا
عشق علی موسی الرضا، برای من بسه
دلم تنگه برا شبای مشهدش
برا شلوغیای مرقدش
پر میکشه دلم مدام، به دور گنبدش
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
گذشت مثه نسیم،دوران کودکی
که خونوادگی مشهد میومدیم
مارو بغل میکرد خود امام رضا
یادش بخیر اون روزگار بهتر بودم قدیم
منم، مهمونی که در خونت رسید
به زیر سایه ی تو قد کشید
تو این حرم داره میشه موی سرم سفید
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
اون روزا بچگیم تو صحنا میدوید
به سمت مقصدی،پدر رو میکشید
میون جمعیت روی دوش پدر
تا به ضریحت میرسید امامشو میدید
امام،رفیقی که میمونه پای من
بار منو میاره جای من
دلسوزی میکنه برام مثه بابای منم
«جانم سلطان علی موسی الرضا»
حک شده رو دلم،نصیحت پدر
کُنج حرم میگفت دم دمای سحر
تو هر غم و عزا فابکِ علی الحسین
سفارش امام رضاست از خاطرت نبر
میگفت باید بشی مثه امام رضا
که زخمی شه از گریه پلکه ما
برا مصیبت حسین تو دشت کربلا



مطالب مرتبط