آمدم باز درِ مِی کده ات گریه کنان
تشنه ام؛تشنه ی دیدار سبویی برسان
این طرف آن طرفم جان رقیه مَکشان
بنده ات را به سر سفره زهرا بنِشان
خواهشاً اشک دو چشمان مرا جاری کن
کار از کار گذشته است،خدا کاری کن
سینه ام وادیه طور است پر از نور جَلی ست
تازه فهمیدم این گریه چه خیرالعملی ست
دامنه رحمت تو هم ابدی هم ازلی ست
بنده سینه زنت دست به دامان علی ست
به سرم سایه ی ایوان و اوان نجف است
دل من تنگ علی تنگ اذان نجف است
من به هم ریخته ام کاش که در هم بخری
گذری هم که بیایم تو ز من میگذری
در شب اول قبرم ز تو دارم اثری
آمدم تا که مرا پیش حسین هم ببری
من خجالت زده ی تو شدم آبم نکنی
جلوی چشم علمدار خرابم نکنی
آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین
بگذارید بیوفتد سروکارم به حسین
باز افتاده همه کوله و بارم به حسین
تک و تنها کس و کار ندارم به حسین
شب جمعست دلم دور و بره کرب و بلاست
حسرت سینه زنت یک سفر کرب و بلاست

#روضه

🔊| شهادت حضرت حمزه سید الشهدا ع و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی ع
📆مورخ ۶ خرداد ماه ۱۴۰۰
#هیئت_صاحب_العصر_عج
#حاج_مسعود_پیرایش

●━━━━━━───────



مطالب مرتبط