به محضرت چو غبار اوفتاده می آیم
اراده نیست مرا بی اراده می آیم
بر آستان تو ای آستین معجزه ریز
به روی دست دلم را نهاده می آیم
چنان غبار به پیشت ز اشتیاق حضور
گهی سواره و گاهی پیاده می آیم
کسی چنان که تو دستم گرفته ای نگرفت
چو ذره دست به خورشید داده می آیم
اگرچه در به رویم میگشایی اما من
فقط به خاطر روی گشاده می آیم
السلام علیک دلتنگم
ای بمیرم که مایهی ننگم
مناجات | به محضرت چو غبار..
بامداحی: حاج مهدی رسولی
جشن میلاد امام رضا (علیهالسّلام)
هیئت ثارالله زنجان
یکشنبه 30 خرداد ماه 1400