گریه غوغا می کند دل های ویران بیشتر
صحن را پر کرده امشب بوی باران بیشتر
یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون
یا دل من می زند خود را به توفان بیشتر
خوب جایی آمدی زائر مگر نشنیده ای
می شود هر مشکل آسان با کریمان بیشتر
از شما پنهان نباشد از خدا پنهان که نیست
من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر
بسته هر کس جایی از جغرافیا دل را و من
بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر
شب میان پنج صحن و هفت ایوان طلا
ماه جولان می دهد در این شبستان بیشتر
پنجره فولاد یعنی بارش یکریز نور
هرچه اینجا درد می بینید درمان بیشتر
علّتش را من نمی دانم ولی در این حرم
بوی عطر کربلا جاری است در جان بیشتر
دارم امشب می روم اما دلم پیش شماست
ای گرفتار تو دل های پریشان بیشتر
هرچه کردم تا ضریحت را ببوسم لحظه ای
بست بر من راه را این بیشتر ، آن بیشتر
این که ما را دوست می دارید یا نه با شماست
ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر