کاروانی پر دلهای بلانوش و بلاجوش سید مجید بنی فاطمه مداح اهل بیت علیهم السلام بنی فاطمه مداحی محرم 98 شب دوم محرم هیئت ریحانه الحسین به همراه متن شعر .
کاروانی پر دلهای بلانوش و بلاجوش و
پر از سینه ی مدهوش و ز هر زمزمه خاموش
به جز ذکر خدا خانه و کاشانه به دوش
از تب سوزنده ی صحرای غریبی
پی رخسار حبیبی پی دامان طبیبی چه نصیبی چه شکیبی
و پر از شور عجیبی همه سر مست ز بوی خوش جان پرور سیبی
به دل دشت پر از خار پر از سنگ در این سوی بیابان
در آن سوی دو دریا دو صد نخل پدیدار رسیدند
پی قافله سالار که فرمود همین جاست همان وعده ی دیدار
همان لحظه ی دیدار
دگر بار گشایید و بیایید و بیابید در این دشت خدا را
آه از آن لحظه که آمد به ادب با دلی از عشق لبالب
به بر ناقه ی زینب طرفی قاسم و جعفر طرفی حضرت اکبر
چه شکوهی چه جمالی چه جلالی
چه کمالی چه قیامی چه مقامی چه سلامی
همه مبهوت تماشای علمدار سپه دار
که این بار علم را چو ستونی به زمین کوفت و پا کرد رکاب و
به ادب گفت به خاتون دو عالم که قدم بر سر این خاک گذارید
و بیایید از آن محمل عرشی
که فلک دید ملک فرش شد و
با جبروتی به زمین باز نهاد آن کف پا را
همه از ناقه زمین آمده و
در حرمی خیمه گزیدند و نشستند
ولی دخترکی دست گره کرده سر دوش عمو مانده و
با زمزمه ای دل ز دلش برده و
گاهی پی نازی و گهی در پی بازی دو چشمان عمو بسته و
می بوسد و می بوید و می گوید عمو جان
نروی هیچ زمان از برمان فخر کنم بر همه ی دخترکان و
دل من قرص بود تا که به دوش توأم
و سایه ی تو هست سر اهل حرم