با چه رو خیمه بَرم این سر آویزان را
چه کنم مشکل این حنجر خونین زان را
به سپیدی گلوی تو کسی رحم نکرد
رسم کوفیست بگیرند هدفِ مهمان را
یا فاطمه قومی علی الکوفی
هذا حسین طعمه السیوفی
و الارض تبکی و السماء واویلا
هذا حسین بدماء واویلا
دست و پایی زدی و باز تبسم کردی
از خدا بوسه زنم این دو لب خندان را
بوسه بر این سر پاچیده زدن مشکل نیست
من چه سان دفن کنم پاره ای از قرآن را
مشکل اینجاست که سر نیزه امانت ندهدند
اهل غارت نکند رحم گل پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادست سه شعبه گلوی عطشان را
یا فاطمه قومی علی الکوفی
هذا حسین طعمه السیوفی
و الارض تبکی و السماء واویلا
هذا حسین بادماء واویلا
گریه بر معجر عمه نرود از یادم
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز قبار غم تو گریه به پاست
ای عجب داغ تو کرد است به پا طوفان ها
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
برد مظلومی تو آبروی عدوان را