خادم حضرت معصومه
سخنرانی خادم حضرت معصومه از حجت الاسلام مومنی داستان برخورد یک خادم با زائر و سرکشیک حرم را بیان می کند.
یکی از خادمین حرم حضرت معصومه آقای اصفهانی برای ما تعریف می کرد
سال های قدیم قبل از انقلاب یک سر کشیکی داشتیم قلدر بود
به خادمان گفته بود حق گرفتن پول از زائران را ندارید.
یک وقتی یک زائری آمد گفت آقا من از شیراز آمدم باید این پول رو بندازم داخل ضریح
داد به یکی از خادمان پول رو گرفت و یک نفر دیگرشون دید.
آمد به این خادمه گفت یا این پول رو با هم نصف می کنیم و یا من به سرکشیک می گم.
گفت ببین من دختر دم بخت دارم آبروم در خطره رفت به سر کشیک خبر داد.
آمد گفت پول گرفتی از زائر بعد که گفت آره بلند شد یک کشیده زد تو گوش خادم خورد به جایی سرش شکست.
…
گفت چی شده دیشب زی تو گوشش الان حلالیت می طلبی؟
…