جام چشم من بی تاب پر از غم می شد – سید مهدی میرداماد – شهادت امام صادق ع
داشت لبریز غم و گریه نم نم می شد
هر قدم پشت سر مرکب دشمن آن شب
از نفس های من سوخته دل کم می شد
یه پیرمرد،یه پیر مرد محاسن سفید،یه خورده تند راه بری،اونایی که پدر پیر دارن،دیدی کربلا میبریش،مشهد میبریش،یه خورده تندتر راه میری،نفسش میگیره،میگه بابا صبر کن پاهام دیگه رمق نداره. اون بی حیا سوار بر اسبش هی تند می رفت،امام صادق علیه السلام با اون کمر خمیده و محاسن سپید.
هر قدم پشت سر مرکب دشمن آن شب
از نفس های من سوخته دل کم می شد
چرا؟
بند نعلین و کهن سالی و رنج کوچه
به زمین خوردن من داشت فراهم می شد
خیلی رو این کلمه تکیه می کنم، می خوام با این کلمه روز شهادت روضه بخونم،خودم خرج محرمم رو بگیرم،آی شیعه ها،آقاتون تو کوچه چند بار زمین خورد،یه پیرمرد ناتوان،چه جوری زمین میخوره،
ماه شوال که از حال دلم باخبر است
با زمین خوردن من داشت محرم می شد
گفتم رو زمین خوردن حساس باش، می خوام با این کلمه روضه بخونم،دیگه از امروز به بعد تا محرم، هر جا شنیدی یکی زمین خورده،بزن تو سینه ات بگو،آخ حسین،چرا؟ آخه
بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
من نمی خوام خیلی باز کنم،همتون یه عمری روضه خون و روضه فهمید
بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
در نظر روضه ی گودال مجسم می شد
حسین…..
آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم کربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو کوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،
شما رو تحقیر کنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما کربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می کنی،
والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو کشیدن،
این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه:
نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور که رو اسب نشسته،به نیزه تکیه بده، استراحت کنه،نانجیب یه نگاه کرد،دید حسین داره استراحت میکنه،گفت:ن
ذارید حسین استراحت کنه،چیکار کردن،یا امام صادق،با شما همچین کاری نکردن،اما کربلا هر کی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران کردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین…………..آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی کنم،هرکی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، …… …..، دیگه پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت….حسین….
یه نگاه به منصور کرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط کردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع کرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات کاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،
سر برهنه کشوندی تو کاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من که با تو کاری ندارم،
فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،
داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میکردن،
منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،کربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها ….
حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین.
سوگسرودههایی در رثای صادق آل محمد(ع) ویژه شهادت امام صادق ع
دانلود مداحی تو هرم آتیش نفس ندارم میرداماد