لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
مدح | امشب مه صیام به گردون قیام کرد
مدح | امشب مه صیام به گردون قیام کرد

پنج‌شنبه، 02 خرداد 1398 - حاج ماشالله عابدی - شب پانزدهم ماه رمضان|مسجد شهدا|98 مدت زمان:18:43

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج ماشالله عابدی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

امشب مه صیـام به گردون قیـام کرد

بـا خنـده مـاه فاطمـه را احتـرام کرد

مـاه علـی ز مــاه الهــی ربــود دل

مـاه خـدا به مـاه محمّـد سـلام کرد

خوش‌مصرعی است نقش جبین ستارگان

مـاه رسـول، جلوه بـه مـاه صیام کرد

خورشید و ماه و سلسلۀ اختران همه

زانو زدنـد در حـرم مـاه فاطمه

****

دیدار حسن خالق سرمد مبارک است

قرآن به روی دست محمّد مبارک است

تکــرار آفتــاب جمــال محمّــدی

توحیـد را طلوع مجـدد مبارک است

میـلاد آفتــاب خـدا در مـه خدا

عید کریم آل محمّد مبارک است

ای شاهدان حسن! سر و جان فدا کنید

در بیت وحـی، سیـر جمـال خـدا کنید

****

امشب جمـال غیب خدا جلـوه‌گر شده

خورشید وحی، صاحب قرص قمر شده

امشب مقام وحی در آغوش فاطمه است

امشب عطا به شخص محمّد پسر شده

امشب ولادت پســر ختــم‌الانبیاست

امشب بزرگمـرد دو عالـم پـدر شـده

این مجتباست، میـوۀ قلـب محمّد است

این جان عالمی به سر دست احمد است

****

چشم جهان به دست و عطا و کرامتش

آغـوش کبریـاست محـل اقــامتش

گلبوسه‌های سجده به پیشانی‌اش عیان

قـدقـامت‌الصلـوه بـه دیدار قامتش

ریحانه محمّـد و دردانۀ علـی

قدر و جـلال اوست گـواه امامتش

ختم رسل که وصف ورا بر لب آورد

حاشا که نام او به زبان بی‌وضو برد

****

آیـات وحـی بر دهنش بوسـه مـی‌زند

روح کلیـم بـر سخنش بوسـه مـی‌زند

حیدر گرفته در بغلش همچو جان پاک

زهـرا به مصحف بدنش بوسـه می‌زند

یارب چه دیدنی‌ست زمانی که مصطفا

بر مـاه عـارض حسنش بوسـه می‌زند

همواره بـوده جـود و کـرم پای‌بست او

گل کرده بوسه‌های کرامت به دست او

خلق عظیم، نقش گلـی روی دامنش

لبخند دوستی زده بـر روی دشمنش

تا بـو کنـد گلـی ز گلستـان حلـم او

رضوان گرفته چشم تماشا ز گلشنش

«یا محسنُ بحقِّ حسن» گفت بوالبشر

تا توبـه شـد قبول بدرگـاه ذوالمنش

وقتی به خنده پاسخ دشمن دهد حسن

کی دست رد به سینۀ ما می‌نهد حسن

****

اسلام متکی است به صلح و قیام او

خیـزد فـروغ وحـی ز متـن کلام او

وقت قیام، هر نگهش نهضتی عظیم

وقت سکوت، هـر نـفس او پیـام او

در غربت مدینه جهادش سکوت و صبر

در نهضت حسیـن درخشیـد نـام او

حلم و حیا دو لالۀ خندان ز باغ اوست

چشم و چـراغ ما حرم بی‌چراغ اوست

ای یار ناشناس همه دوستان حسن

دشمن به سفره کرمت میهمان حسن

یک سفــره کـرامت تـو وسعـت زمیـن

یک مجلس ضیافت تو آسمان حسن!

تنهـا نشـد مدینــه نمک‌گیـر سفـره‌ات

بر کل کائنات تویی میزبـان حسن

دست کـرامت تو همـان دست کبریاست

گل‌های سفره‌ات همه آیات «هل اتی»‌ست

****

هر لالـه را ز لالـۀ حسنـت روایتی

هر سطر از کتاب سکـوت تـو آیتی

آب بقـا بـه لعـل لـبت، تشنۀ دعـا

خضـر حیـات را تـو چـراغ هدایتی

ای مرکب تو دوش رسول خدا! حسن

از شانۀ رسـول بـه مـا هم عنایتی

احسان و جود، خاک ره توست یا حسن

عالـم گـدای یک نگـه توست یا حسن

تو در زمین و عرش خداوند جای توست

دل‌های اهل دل همه صحن و سرای توست

صلح و قیام و صبـر و ثبـتت نشان دهد

شهر مدینه صحنۀ کرب و بلای توست

بـا صبـر تـو قیــام حسینی، قیـام شـد

در جای جای کرب و بلا رد پای توست