قسم میدم آقا تورو کوفه نیا
ندارن اهل کوفه ای شرم و حیا
ببین تو التماسمو از تو چشام آقا نیا
پشیمونم نامه برات نوشتم آقا
پشیمونم دختراتو نیاری آقا
پشیمونم آقا میشی غریب و تنها
گره به کارم شده ، رمق نمونده برام
من از خدا مرگمو به راه زینب میخوام
... غریب آقام ، غریب آقام ...
بساط نیزه سازیا شلوغه و
غروب شهر کوفه بی فروغه و
آقا نیا که قول و حرف آدماش دروغه و
تو این سینه دلشوره دارم واسه زینب
با چشم تر گریه میبارم واسه زینب
ببین آقا که بیقرارم واسه زینب
نصیب زینب میشه اسارت و هلهله
به دستای خواهرت میمونه جا سلسله
... غریب آقام ، غریب آقام ...
خدا کنه سرم بیفته پای تو
دوتا پسر دارم اونم فدای تو
میترسم آخرش بگیره خواهرت عزای تو
نیا آقا نگرونم برا رقیه
نیا آقا جون و تنم فدا رقیه
نیا آقا که نبینه بلا رقیه
میخندن اینجا همه به گریه ی دخترت
تو قتلگاه عاقبت میاد صدا مادرت
... غریب آقام ، غریب آقام ...