پریشونه پریشونه به یاد کربلا روضه میخونه
غریبونه غریبونه کی از دردای قلبش چی میدونه
مرد باید باشی بفهمی که عمه هات بین شعله ها
جلو چشمه نامحرما میره به غارت معجر
دو دست زینب بر سر صدای خنده ی حرمله منو میکشه آخر
نگاه اشک بار بچه ها میون دود میزند صدا
کجای ای عمو رفت روی نیزه ها دلبر زهرا
شده قاتلش کندیه خنجر
میدید که حسین میزنه پر پر
زیره سم اسب ها رفت پیکر
غریب مادر غریب مادر