ساقی از خم ولایت بچشان باده
که امشب به تولای علی مست شوم
علی یا علی علی یا علی
ساقی از خم ولایت بچشان باده
که امشب به تولای علی مست شوم
بی خبر از هست شوم
عاشق یکدست شوم
سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم
از نفس خاکی تن بال زنم
لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم
گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم
مدح علی بر همه آغاز کنم
منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم
که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم
نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم
چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مه منیری
چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی
همه جا بحر عنایت، همه جا نور ولایت
شده از خالق معبود روایت، که بود عید ولایت