تموم دنیا روضه خونه
اشکام میریزه روی گونه
بهونه ی گریه های امشب
عموی صاحب الزمونه
ساقی کربلا ابالفظل
امیده خیمه ها ابالفظل
آبروی ام بنی ها
آیینه ی مرتضی ابالفظل
خدای عشق عاشقاشه
ولی خودش عاشق ارباب
به روی پاهاش بوسه ی موک
به روی شونش سره مهتاب
حسین نگاه میکرد به چشماش
زینب دعا میخوند تو کوشش
لباس رزم شو تنش کرد
یه مشک خالی روسی دوشش
لالایی ربابا این شد
بخواب مادر دورت بگرده
چشماتو روی هم بزاری عموت با آب برمیگرده
کسی نمونده تو دنیا مرامشو ندیده باشه
فرات از اینجا خیلی دور نیست الان باید رسیده باشه
الان دیگه تو آب رفته
مشک زیره آب برده
عموتو که میشناسی مادر
مطمعنم که آب نخورده
الان شده سوار اسبش
راهیه خیمه های شامه
بزار ببینم از توی خیمه
چشم همه حرم به راهه
یه جورایی دلم شور میزنه
کنار القمه شلوغه
حسین تنها بین لشگر
رو دامنش گرفته ارباب
سره شکسته ی برادر
امیر لشگرم بلند شو
بی تو کجا برم بلند شو
پاشو ببین که بی حیا ها
دارن میرن حرم بلند شو
پاشو به د اد برس یه کاری کن