حسین من ای شهید بی کفن
تو رو قرب الا الله کشتن
ریختن سرت جلو چشم مادرت
مثل بارون شدم از این مملکت
برید صدا نفس افتاد نفس هاش
کار خنجر ها کشید روی رگ ها
موهاتو کشید نفسم به لب رسید
از قفا سرت به تشنه لب برید
کشیدنت تو رو بی کس دیدنت
اومدن برای غارتت همه
پیرهنو باز زهرا ،کی انگشترو برد
کی شد میان گونی سر رو برد