یتیمی یعنی شده بی بابا رقیه
شده شبیه مادره زهرا رقیه
بابا بابای
از چی بگم برات خودت بیا ببین
من بی هوا از ناقله افتادم روی زمین
اینقدر دووندنم پام درد میکنه
انگار تموم استخون هام
تعنه از کوفه تا شام میخورم
هرشب به جای غذا دشنام میخورم
شامی ها بدن بابا منو میزدن