والله الا افارق عمی فقط می گم
والله الا افارق عمی فقط می گم
من آمدو سپر بشم نفس بگیر یه کم
نمی زارم جدا کنند عمو تو را ازم
والله الا افارق عمی فقط می گم
من آمدو سپر بشم نفس بگیر یه کم
نمی زارم جدا کنند عمو تو را ازم
بدجور تو قتلگاه غارت شدی عمو
از دیدن چشای شمر رات شدی عمو
نیزه توی سینه ات از پشت در آمده
انگشتر و می خواستن و انگشت در آمده
انگشتر و می خواستن و انگشت در آمده