کراوانی پر از نسیم سحر
کاروانی ز خویش کرده سفر
در قیام آیه های مصحف صبح
در سجود آینه برای سحر
همه در دشت تازه تر از گل
همه در باغ میوه ی نوبر
پدران از تبار ابراهیم
مادران از قبیله ی هاجر
آری از دودمان ابراهیم
کعبه دل بت شکن به دوش تبر
هر یکی در مقام خود ساقی
در هر یکی در مرام خود ساقر
در دل و جان کاروانی اینک میتپد
این نهیب این باور
نکند شوکران شود معروف
نکند نردبان شود منکر