نیمه شب و خلوته تموم شهر کربلا
وعده ی روز با شکوه خوابن همه ی آئما
اما دله خرابه من بازم شده غرق جنون
یکی تو گوشه من میگه امشب رو تو قدر بمون
رو شاه پره فرشته ها پا میزارم با یا حسین
قدم زنون گریه کنان میام سمت حسین
حسین حسین
پهلوانان نمیمرند تا ابالفضل پهلوان است