ای عشق و اول آخر من
ای مهربان تر از مادر من
یا واهب العطایا
یا منتها الرجایا
یا دافع البلایا
ارباب تشنه ی سر جدا
خون بهایت خدا
السلام علی ساکن کربلا
یا حبیبی حسین
شب های جمعه حضرت زهرا مرضیه
با هاجر است و مریم و حوا و آسیه
آید پرشان از جنان در دشت ماریه
گوید حسین من نور دو عین من
گاهی رود او در کنار مرقد عباس
ریزد سرشک غم بر آن مرد نکو انفاس
گاهی رود در قتلگه به جمله حوریه
کو نور هین من بی سر حسین من
همه جا کربلا همه جا نینوا
تو حسین منی نور عین منی