مگه میشه پسر حسن باشه وحسین تنها باشه
اسیر غربتا، دل آقا بشه
جون ناقابل من، نذر عشق امامه
اونکه من رو به این راه، دعوت کرده بابامه
من و عبدالله، نذر این راه
رو لبهامون، یا ثارالله
«لبیک یا اباعبدالله»
توی راه یاری امام خودم، بدون واهمهام
اگه سنم کمه، شبیه قاسمم
میشه تو نوجوونی، محکم باشه ارادت
عاشق شی توی سینهات، باشه شوق شهادت
نوجوونیمون، فصل عشقه
نسل ماها، نسل عشقه
«لبیک یا اباعبدالله»
اگه امروز سینه میزنم روز و شب، برا آیندهمه
شناسنامم همین، خط سربندمه
ماییم تازه نفسها، سربازای حسینیم
وقتی میگیم حسین جان، مدیون والدینیم
تا دم آخر، عاشق هستیم
زیر پرچم، پیمان بستیم
«لبیک یا اباعبدالله»
اگه همت کنم و با این قافله، منم راهی بشم
از احلی من عسل، یه جرعه میچشم
یار صاحب زمانم، وقتی مولا غریبه
این لشکر تو سپاهش، از قاسم تا حبیبه...
مثه حاج قاسم، تا پای جون
باید باشیم، مرد میدون
«لبیک یا اباعبدالله»