فرشتههای دنیارو صدا کن
چشای نازتو به خدا کن
عمو رفته برامون آب بیاره
واسه دلشورهی بابا، دعا کن
چشات خورشید و لبخند و ستاره
زمین از خون سرخت لالهزاره
برای غربت تو گریه کردن
تموم مشکهای پارهپاره
به چشمات، خواب بر میگرده لالا
به شب، مهتاب بر میگرده لالا
شنیدی که میگن مرده و قولش
عموت با آب برمیگرده لالا
سوار قایق مهتاب شد؛ رفت
دل بیطاقتش، بیتاب شد؛ رفت
کنار رود و مشک تیرخورده
عموت از خجالت آب شد؛ رفت
ای غنچهی پرپر
لای لای علیاصغر