تو روایت داریم ، پاره شد پیراهنت
پیرمردا زدنت
تو روایت داریم ، پاره شد پیراهنت
پیرمردا زدنت
زبونم لال اسب ها رد شدند از روی بدنت
زبونم لال اسب ها رد شدند از روی بدنت
تو روایت داریم رو زمین پیکر تو
روی نیزه سر تو
رفته از حال کنار بدنت خواهر تو
خواهر تو ، خواهر تو
غوغا کردند نیزه هاشون رو تو جسمت جا کردند
برا بردن سرت دعوا کردند