بگذار تا که شیر جمل را نشان دهم
تانعره ی امیر جمل را نشان دهم
بگذار تا که شیر جمل را نشان دهم
تانعره ی امیر جمل را نشان دهم
شمشیر بی نظیر جمل را نشان دهم
عمه برو حسین سن کمم را نیاورید
عباس می شوم علمم را بیاورید
عباس می شوم علمم را بیاورید
عمه گریست این همه پر پر نزن نشد
با خون نزن به گونه و بر سر نشد
حرف برادر است به خواهر نزن نشد