به نام نامی شیر جمل به نام حسن
قیام کرده شجاعت به احترام حسن
رسیده پرتو نوری به بام حسن
کشیده باده خود را به سمت جام حسن
در این پیاله شرافت به جوش می آید
صدای غیرت قاسم به گوش می آید
زره به پیکر ابن الکرم عبایش شد
طنین سبز حسن جان نوای نایش شد
خروش رزم علی بانگ ربنایش شد
بلای ازرق شامی و بچه هایش شد
دوباره زنده نمودس یاد حیدر را
به هفت ضربه بهم ریخت هفت پیکر را
خیال کن که قناری به در خورد سخت است
بلند مرتبه طفلی نظر خورد سخت است
هزار نیزه فقط یک نفر خورد سخت است
تنی که بی زره باشد تبر خورد سخت است