روز و شبم دور از حرم میگذرد
خاطره ها از نظرم میگذرد
درد دل میکنم این شب ها با فرات
در دلم تازه شد یاد کرببلا
السلام علی اجساد الماریا
میرسد عطر کربلا بر مشام جان آقا
سیدنا علیک من السلام جان آقا
خون میچکد از حنجر صدپاره ام
در خیمه ها مادر شده آواره ام
بال و پر میزنی روی دستان من
خنده ات میزند آتش بر جان من
میچکد بر لبت اشک چشمان من
عبا به روی سر تو میکشم ای علی ای علی
خجالت از مادر تو میکشم ای علی ای علی