کاش میشد که نسیمی خبرت را میبرد
خبر سوختن بال و پرت را میبرد
کاش میشد که زبان دور دهان چرخاندن
اثری داشت که سوز جگرت را میبرد
علی لای لای
علی لای لای
کاش جای عطشی که رمقت را برده
خواب می آمد و چشمان ترت را میبرد
علی جان
لب زدن ها پدرت را نگران کرده
عطش تو نفس مختصرت را میبرد
فاصله کم شده و حرمله را قدرت زد
دست بابات نبود زیر سرت میبرد
حسین