با چشم گریان میرود
جنّات تجری تحتهاالانهار طفلان میرود
آنقدر او زیباست که
روح، ارباًاربا از تنش حتّی خرامان میرود
ممسوس فی ذات خدا
تفسیر قرآن حسین از زیر قرآن میرود
ابن حسینبنعلی
یعنی که طوفان بن طوفان بن طوفان میرود
ابروش هم خیبرگشاست
زیرا که سلطانزاده معمولاً به سلطان میرود
لبتشنه بود آن مرد که
دنبال او دامنکشان در دشت، باران میرود
شد خَلقاً و خُلقاً «نبی»
پیدرپیاش، جان از دل بابا دوچندان میرود
ارباب شد مهجور از او
کان دل که با خود داشت؛ او دارد به میدان میرود
با ارباًاربا گشتنش
تکّهبهتکّه،آبروی عید قربان میرود
جان رفت و دیگر برنگشت
اکبر چنان برگشت که انگار، اکبر برنگشت
پر شد دهان از خاک و خون
فریاد بابا تا ابد از بین حنجر برنگشت
چون در حصار نیزه بود
سمت حرم، آخر سر او تا به آخر برنگشت
برخورد کرد آنگونهکه
شمشیر دشمن از تنش درحدّ خنجر برنگشت
برگشت اگرچه در عبا
امّا بمیرم! بعضی از اعضای پیکر برنگشت
اکبر به میدان زد ولی
مقراض کاری کرد که همقدّ اصغر برنگشت