آبرویش همه از مشک چکید و بر مشک خون آن دست قلم خورد بماند بعدش
این عمو جان حرم بود که هی کم میشد قامتش زود به هم خورد بماند بعدش
تا که افتاد زمین موقع مشعل ها شد راه دشمن به حرم خورد بماند بعدش
وای من داد حرم درآمد
یک برادر به سر چند برادر آمد
خیز از خاک بگو تا کمرم را چه کنم
تو که راحت شده ای من جگرم را چه کنم
موقع آمدنت حال ربابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چه کنم
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد پدرم را چه کنم