روز وشبم دور از حرم میگذرد
خاطره ها از نظرم میگذرد
درد دل میکنم این شبها با فرات
دردلم تازه شد یاد کرببلا
السلام علی اجساد العاریات
میرسد عطر کربلا بر مشام جان آقام
سیدنا علیک منی السلام جان آقام
در زیر پام خورده ترک آیینه ام
هر تکه اش بیرون زده از سینه ام
کربلا پر شده از گلبرگ پرپرم
میچکد بر زمین خون فرق سرم
پهلویم گشته چون پهلوی مادرم