صدات میپیچه بین سکوت صحرا
میخونی کنج خیمه امون ای دنیا...
رنگ و بوی شهادت داری
مثل بابا، روزای آخر
یا روزایی که پا میشد آه، به سختی مادر
نگو که فردا تنهامون میذاری
داری میری مارو به کی میسپاری؟
عزیز جونم
هرچی خدا اراده کرده خوبه
که خیر ما توو خواستهی محبوبه
عزیز جونم
«زینب بمیره واسه عصر فردا، امون ای دنیا»
عجب یارایی، تا آخرش میمونن
حدیث عشق و شور و وفا میخونن
پای تو یک دفعه که سهله
هفتاد بارم بشه جون میدن
از ما بین دوتا انگشتت، بهشتو دیدن
نمیذارن غریب بمونی فردا
نمیذارن سرت بره رو نیها
خدایا شکرت
غارت نمیشه معجری تا هستن
اسیر نمیشه دختری تا هستن
خدایا شکرت
«دنیای بی حسین نداره لطفی، میخونن اصحاب»
شهید شد توو آغوشت علی اصغر
شدی حتی از داداش حسن تنهاتر
تشنهای و میباره بارون
اما بارون تیر دشمن
با صورت روی خاک میافتی، هجوم میارن
میبینم از رو تل که مقتل غوغاس
سر بریدن سر تو دعواس
عزیز خواهر
قاتل نشسته روی سینهات حالا
پاتو به سختی میکشی رو خاکا
غریب مادر
«برای تشنگیت بمیرم داداش، چه سخت جون دادی»