لب تر کن تا در پای تو، دستافشانم سر اندازم
در رگهایم شور عشق است، پای عشقت جان میبازم
بنگر...به تلاطم خون گلویم
هر دم...به تشهد عشق تو گویم
آیم...که تو را جویم
من کشته مرده عشقم
ای عشقت مُحیِ الأموات
هر شب از داغ هجرانت میمیرم
وز شوقت جان میگیرم
آیم سوی میقات
جان جانان یابن الزهرا، ماه خوبان یابن الزهرا
سرباز میدانش هستم، از جام عشقش سرمستم
لبیک اللهم لبیک، احرام دیدارش بستم
نامت...شده شعلهی شور و نوایم
لبیک...سوی قبلهی روی تو آیم
رویت....شده رؤیایم
سرمستم کن از این جام
دورم کن از غم ایام
یا أیتهاالنفس المطمئنه
ارجعی الی ربک، آه ای جان آرام
جان جانان یابن الزهرا، ماه خوبان یابن الزهرا