کجا سر بزارم که آروم بگیرم
کنار تو مهمون شمشیر و تیرم
ببین خواهرت رو که میگه اسیرم
الهی بمیرم
منو تنها رها کردی ، یادت باشه
قرار بود بری برگردی یادت باشه
وقتی که تو علمداری و شکسته بالی
من چطوری برم خیمه با دستای خالی
بعد از تو غربت و تنهایی و خسته حالی
پسر مادرم از دستم رفت
همه لشگرم از دستم رفت
وای برادرم از دستم رفت