دوباره عاشورا شد، حسین تنها شد
میون صحرا دور و برش غوغا شد
تیر سه شعبه اومد از راه
قلبت رو زیر و کرد مولا
خون تو مثل رود جاری شد، به روی خاکا
حدود ساعت سه از حال رفتی
کشون کشون میون گودال رفتی
هجوم آوردن
اون که به مال حروم عادت کرده
بریدن سرت رو قیمت کرده
هجوم آوردن
«برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی»

همونی که پای صد تا نامه مُهر زد
آروم آروم از گوشه با نیزه اومد
آهت عرشو به گریه انداخت
وقتی نیزه به پهلوت می‌خورد
پهلوی زخمی مادر رو، به یادت آورد
یه عده سکه واسه شمشیر داشتن
یه عده اما چوب و سنگ برداشتن
مسلمون نیستن
یه عده تنها هلهله می‌کردن
یه عده‌شون با اینکه پیرمردن
عصا برداشتن
«برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی»

صدا می‌زد آب... با سنگ جواب می‌دادن
با اینکه حتی به اسبا آب می‌دادن
از زخم تیر و تیغ و نیزه
زخم زبونشون سخت‌تر بود
ناسزاها همه تقصیرِ، بغض حیدر بود
با گریه ابن سعد به لشکر میگه:
تموم کنین کار حسینو دیگه
سرش رو میخوام
اول برید راحت کنید این مردو
بعدش برید غارت کنید این مردو
سرش رو میخوام
«برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی»

چقد طولانی شد کشتن ثارالله
چرا این لشکر دست برنمیداره؟ آه...
آه از اون ساعتی که مردی
سنگین کرد سینه‌شو آه یا رب
جسمش رو با لگد برگردوند، به سمت زینب
چِشم حسین داره سیاهی میره
محاسنش رو تووی دست می‌گیره
چه تیغ کندی...
یکی... دو تا... سه تا... دوازده بار زد
سرو نشون دادو توو لشکر جار زد
حسینو کشتم...
«برای غربتت بمیرم مولا، چه سخت جون دادی»



مطالب مرتبط

ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای بدن بی سر گرما دیده

یک شنبه, 08 اسفند 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش